DogVille

ساخت وبلاگ
من به قسمت، آرزو، تقدیر، نشونه بی اعتقادم. من ترجیح میدم از جایی معلق نباشم که بعدش پرت شم. به سراب دل نبندم که بعد خشک شم. حقیقت اینه که هیچ کورسوی نوری وجود نداره. جاده تاریکِ تاریکه و هرکی همت داره؛ هرکی تلاشش بیشتر؛ هرکی بلدتره؛ هرکی بیشتر میدونه داره با زندگیش چیکار میکنه، چراغ قوه ش پرنور تره. اما هیچ اطمینانی حتی به یه متر اونورتر هم نیس. چه زیاد آدمایی که همه چی داشتن و بعد یهو با سر سقوط کردن. این دنیا بدیش اینه که هیچیش قابل پیش بینی نیست. با یه خورده اغماض خوبیشم همینه.من چیز زیادی از فیزیک نمیدونم ولی فکر نمیکنم اون بالا هیچ بُعدِ چهارمی وجود داشته باشه. که وقتی تو بیست سالگی اصرار میکنی به یه چیزی، خودِ سی ساله ت شبیه اینتراستلار پشت کتابخونه ت مشت بکوبه و التماس کنه .ِDont let me leave! Dont let me do DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 169 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 9:10


بت‌ها گوناگون‌اند: بتِ برخی از مردمان نَفْس است، بتِ برخی دیگر فرزند یا همسر، بتِ برخی دیگر مال، بتِ برخی دیگر حرمت و بتِ برخی دیگر نماز و روزه و زکات و حال است؛ بت‌ها بسیارند و هر یک از مردم بستۀ بتی‌...

+تذکره الاولیاء | عطار نیشابوری

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 166 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 9:10

سالهای زیادی از زندگی ام تصور میکردم که خودم فکر میکنم، تصمیم میگیرم و انتخاب میکنم. بعدها فهمیدم اینطور نیست و من دقیقاً به چیزهایی فکر میکنم که آن ها برایم انتخاب کرده اند. شاید جرقه ی خودآگاهی من همانجا زده شد. اما چطور میتوانستم به این فکر نکنم که این خودآگاهی نسبی هم خواسته ی آنها است؟ دانستن همیشه تو را خطرناک تر نمیکند. گاهی رضایت خاطر همراه با غروری به تو میدهد که با خیال پیدا کردن جواب برای همیشه دست از جستجوی بیشتر میکشی... کلید یک قفل را سمتت پرت میکنند، اجازه میدهند یک زنجیر را باز کنی و تو آنقدر از این آزادی خیالی سرمستی که حواست به دیوارها نیست، حواست نیست هنوز در اتاقی زندانی هستی و قرار نیست جایی بروی. DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 177 تاريخ : جمعه 22 دی 1396 ساعت: 9:10

اغلب انسانها سرانجام روزی به بی معنایی یا پوچ بودن زندگی خواهند رسید، اما در مواجهه با آن چهار رویکرد متفاوت را اتخاذ میکنند: 1.انکار و تلاش برای معنا دادن به آن (مولانا) 2.افسردگی و اقدام به خودکشی (صادق هدایت) 3.لذت از فرصت باقی مانده (خیام) 4.فراموشی و مواجهه گاه به گاه با آن و ماندن در فلاکت و بدبختی تا پایان عمر (مردمان عادی) DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 176 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


اما انسان افزون بر نیاکانی که در دودمان خود دارد، نیاکانی هم در ادبیات داراست، که شاید از لحاظ سنخ و خلق و خوی به او نزدیک تر باشند...و بی شک انسان بیش آگاه است که زیر نفوذ کدام یک از ویژگی های ایشان است.


+تصویر دوریان گری | اسکار وایلد | ابوالحسن تهامی | 312 صفحه

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 178 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


فرار میکنم از آدمایی که بدی نمیکنند اما مایه گذاشتن و خوبی کردنشون شکل جبران و خوبی نکردنشون هم شکل تلافی عینی داره..

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 197 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 204 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58

از جایی که یادمه مادرم هر روز عصر بهم یه لیوان شیر سرد داده. چرا گرم نیست؟ چرا شیر؟ چرا بهم آب نارگیل یا شربت انبه نمیده؟یک بار ازش پرسیدم. گفت همه بچه های هم سن تو شیر میخورن. یک بار هم موقع شام به خاطر اینکه آرنجم رو گذاشته بودم روی میز دعوام کرد. پرسیدم “چرا؟” گفت” کار زشتیه”. گفتم” به کی برمیخوره؟ به تو؟ چرا؟” دستپاچه شد و وقتی داشتم میرفتم بخوابم - چون ساعت هفت شب وقت خواب بچه های زیر هفت ساله. فهمیدم کورکورانه از دستورات زنی پیروی میکنم که خودش کورکورانه از شایعه ها پیروی میکنه. فکر کردم: شاید همه چیز نباید این طوری باشه. شاید بتونن یه جور دیگه باشن. هر جور دیگه. +جزء از کل | استیو تولتز | پیمان خاکسار | 656 صفحه DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 183 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


لبش درمان جان شد چشمش اسرار محبت گفت
ز روی یار تحصیل اشارات و شفا کردم...

{ فیض کاشانی }


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 187 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58

به نظر من سیاست‌مداران یک مشت زخم پر از چرک هستند. وقتی به سیاست‌مداران کشورمان نگاه می‌کنم باورم نمی‌شود این موجودات غیرقابل‌تحمل واقعا انتخاب شده اند. پس چه می‌توانیم درباره‌ی این شکل از دموکراسی بگوییم جز این‌که نظامی است که نمی‌تواند کاری کند مردم مسئولیت دروغ‌هایشان را بپذیرند؟حامیان این نظام ناکارآمد می‌گویند خب، موقع رای‌گیری حساب‌شان را برسید! ولی چه‌طور می‌توانیم چنین کاری کنیم وقتی تنها رقیب انتخاباتی یک احمق بی‌شرف غیرقابل انتخاب دیگر است و مجبوریم دندان قروچه کنان باز هم به یک مشت دروغگوی دیگر رای بدهیم؟بدترین چیز آتئیست بودن این است که بر اساس اعتقادات نداشته‌ام می‌دانم تمام این بی‌پدرها هیچ عقوبتی در دنیای دیگر نخواهند دید. تمامشان قِسِر در خواهند رفت. این خیلی ناراحت کنندست؛ هرچه بکاری درو نمی‌کنی، هرچه بکاری همان جا که کاشته‌ای باقی می‌ماند. +جزء از کل | استیو تولتز | پیمان خاکسار | 656 صفحه DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 209 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


http://s8.picofile.com/file/8315345350/Rick_and_Morty_S03E09_480p_HDTV_30NAMA_024748_2017_09_26_20_58_52_.JPG


DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 188 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58


شرزین: آه، شیخ ریشِ ریا درآمده. روزگاری سخن از خرد گفتم، دندانم شکستید، و امروز در پی لقمه‌ای قلم می‌تراشم، می‌شکنید. چه بنایی می‌خواستم برآورم در این ویرانه، و چنان کردید که بر پای خویش ایستادن نتوانم، و هر دم در ظلماتِ خندقی یا چاهی فرو می‌افتم؛ و از درد، اندیشه فراموش کرده‌ام.
دندانم کندند تا نگویم، و چشمم تا نبینم، اما پا را وانهاده‌اند که ترک وطن کنم. یعنی که در این شهر جای خرد نیست.

+طومار شیخ شرزین | بهرام بیضایی

DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 213 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58

دردهای من جامه نیستندتا ز تن در آورم چامه و چکامه نیستندتا به رشته‌ی سخن درآورمنعره نیستندتا ز نای جان بر آورمدردهای من نگفتنیدردهای من نهفتنی استدردهای منگرچه مثل دردهای مردم زمانه نیستدرد مردم زمانه استمردمی که چین پوستینشانمردمی که رنگ روی آستینشانمردمی که نام‌هایشانجلد کهنه‌ی شناسنامه‌هایشاندرد می‌کندمن ولی تمام استخوان بودنملحظه‌های ساده‌ی سرودنمدرد می‌کندانحنای روح منشانه‌های خسته‌ی غرور منتکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته استکتف گریه‌های بی‌بهانه‌امبازوان حس شاعرانه‌امزخم خورده استدردهای پوستی کجا؟درد دوستی کجا؟این سماجت عجیبپافشاری شگفت دردهاستدردهای آشنادردهای بومی غریبدردهای خانگیدردهای کهنه‌ی لجوجاولین قلمحرف حرف درد رادر دلم نوشته است دست سرنوشتخون درد را با گلم سرشته است پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟دردرنگ و بوی غنچه‌ی دل استپس چگونه منرنگ و بوی غنچه را ز برگ‌های تو به توی آن جدا کنم؟دفتر مرادست درد می‌زند ورقشعر تازه‌ی مرادرد گفته استدرد هم شنفته استپس در این میانه مناز چه حرف می‌زنم؟درد، حرف نیستدرد، نام دیگر من استمن چگونه خویش را صدا کنم؟                                                                                { قیصر امین پور } +{ هایده و ویگن- همخونه } DogVille...
ما را در سایت DogVille دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3dochar73f بازدید : 187 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 16:58